دامادی که دسته گل به آب داد!
به گزارش کشتی کروز، قطعا ضرب المثل، دسته گل به آب دادن را زیاد شنیده اید، اما می دانید اولین دسته گل را چه کسی بر آب داده است؟
در این مطلب با داستان جالب و معنی ضرب المثل، دسته گل به آب دادن آشنا می شوید. با خبرنگاران همراه باشید.
معنی ضرب المثل دسته گل به آب دادن
ضرب المثل دسته گل به آب دادن کنایه از خراب کردن کارها است که بیش تر مواقع ناخواسته انجام می گردد و ممکن است خود فرد و دیگران را به دردسر بیندازد.
جوانک بدشانش شروع کننده این داستان
در سال های دور زبان به زبان یا به قول معروف سینه به سینه به گوش ما رسیده؛ جوانی ساکن یکی از آبادی های ساکن شهرکرد چهارمحال و بختیاری به قول همشهری هایش از شانس خوبی برخوردار نبوده و به آدمی جنجالی معروف بوده که به هر جا پا می گذاشته، اگر اتفاق یا حادثه ای ناگوار روی می داده، بلافاصله نظرها روی او جلب می شده و اگر هم در آن درگیری تقصیری نداشته از اقبال بدش او را گناهکار دانسته که به طور مثال اگر در فلان دعوا میانجی نمی شد یا شرکت نمی کرد، چنین و چنان نمی شد. جوان بیچاره به خودش هم امر مشتبه شده بود که از شانس خوبی برخوردار نیست.
بدشانس حتی در عاشق شدن
از قضای روزگار و دست حوادث، جوان بداقبال چنان دلباخته دختری از اهالی آبادی می گردد که دست مجنون را از شدت عشق از پشت می بندد. آوازه عاشق شدن جوان در آبادی می پیچد، در حالی که خود دختر هم بی میل نبوده به همسری او درآید، اما سابقه ناخوشایند جوان عاشق موجب می گردد خانواده دختر موافق به آن ازدواج نباشند، بلکه عده ای آن وصلت را شوم می دانند.
جوان نا امید می گردد، خواستگاری دیگر گوی سبقت از او می رباید. بعد از خواستگاری و موافقت پدر و مادر دختر، بساط جشن برپا می گردد. جوان عاشق هم برای دختر آرزوی خوشبختی می کند و چون قادر نبوده از نزدیک تماشاگر جشن عروسی کسی باشد که از جان بیشتر دوستش داشته، ایام حنابندان و جشن و پایکوبی از آبادی خودش دور می گردد و به کوه های اطراف پناه می برد.
کوه هایی که آب های برف های زمستان به هم پیوسته تشکیل رودخانه ای بزرگ می دهد. جوان عاشق که دستش از همه چیز کوتاه شده برای تسکین دل عاشقش از دشت و دمن و کوه صحرا دسته گل زیبایی می چیند. از آنجا که می داند رودخانه از روبه روی خانه عروس عبور می کند. دسته گل را به آب می اندازد که شاید نگاه عروس به آن بیفتد.
دسته گل شوم و کشنده
روبه روی خانه دختربچه ها و پسران خردسال مشغول بازی هستند. تا نگاهشان به دسته گل می افتد هر یک برای گرفتن گل از دیگری سبقت می گیرند. دختر خواهر عروس برای گرفتن دسته گل خودش را به رودخانه می زند. گرداب او را در خودش غرق می کند. دخترک از دنیا می رود و عروسی به عزا تبدیل می گردد.
جوان عاشق بعد از یکی دو روز به آبادی برمی گردد. روبه روی قهوه خانه ای ماتم زده می نشیند. ماجرا را برایش توضیح می دهند که جشن عروسی تبدیل به عزا شد. چرا؟ علت را توضیح می دهند.
دسته گل به آب دادن
جوان عاشق دست پشت دست می زند. آه از نهادش بلند می گردد و ماجرا را توضیح می دهد که دسته گل را او برای عروس فرستاده بوده و مردم به او می گویند: پس اون دسته گل را تو به آب داده بودی.
پیشنهاد مطالعه: مطلب ترفند پاک کردن لکه روغن از لباس را بخوانید.
منبع: پیام دلتا