تفال به حافظ امروز چهارشنبه 16 فروردین 1402
به گزارش کشتی کروز، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف های بی کران کرد
چرا، چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد
که را گویم که با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
بدان سان سوخت، چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابروکمان کرد
توضیح لغت: شب تنهایی: شب هجران/ که را گویم: با هیچ کس نمی توان گفت/ وقت وقت: وقت مناسب
تفسیر عرفانی:
راهیان راه نور پیوسته در دوری جانکاه می سوزند و در انتظار ملاقات معشوق باقی می مانند، اما دوست دل آنان را به یغما می برد و آنان را همیشه در انتظار نگه می دارد تا آن موقع که موعد ملاقاتشان فرا رسد و به حضرت دوست متصل گردند.
تعبیر غزل:
در زندگی فراز و نشیب بسکمک پشت سر می گذاری و با مسائل فراوانی روبرو می گردد. مدام از دست زمانه می نالی. اطرافیانت به تو بسیار جفا نموده اند. کسی تو را کمک می دهد.
منبع: فرارو